راه سعادت .مشکات ولایت.
عقل فطرت . تجلی اعظم
درباره وبلاگ


به وبلاگ مــــــــــــــــــــــــــــشکات ولایت خوش آمدید.کلمه به کلمه. در هزار یک کلمه همراه بامشکات ولایت.عقل فطرت . راه سعادت.دین زندگی.درمحضر علامه ذالفنون حسن حسن زاده آملی.وحضرت استاد صمدی.سیر سلوک. عرفانی فلسفی.Kalame be kalame dar hezaro yek kalame ba meshkateh velayat Aghlo fetrat. Babe velayat. noor hekmat. seiro soolook dar mahzar allame Hassan zade amoli
نويسندگان
سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 22:23 :: نويسنده : مشکات ولایت

 

بسم الله الرحمن الرحیم
تاثير كلمات در تكوين
برخي بر اين باورند كه كلمات كه از اموري غير تكويني است تاثيري در امور تكويني به جا نمي گذارد.
به اين معنا كه نمي توان براي كلماتي كه به قول برخي باد هواست تاثير در امور مادي و خارجي قايل شد و اين كه گفته مي شود كه هر كلمه اي مي تواند در چيزهاي مادي چون درخت و سنگ تاثير گذار باشد امري موهوم و خرافي است.
هر چند كه تحقيقات و پژوهش هاي ميداني تاثيرات كلمات را بر گياهان و جانوران به اثبات رسانده و دانسته شده است كه چگونه رشد بوته و گياهي با كلمات و يا انرژي كه از شخص ساطع مي شود كم و يا زياد مي شود و اين كه كلمات عاشقانه و محبت آميز و يا تندخويي و خشونت مي تواند در رشد گياهان و يا تغيير رفتاري جانوران موثر باشد.
اما در گذشته و حتي در حال حاضر برخي هنوز منكر كلمات و واژگان در حوزه امور تكويني و خارجي هستند. از جمله بسياري از افراد در باره خواندن صيغه عقد و كلمات آن پرسش هاي مطرح مي سازند و يا در باره تكرار برخي از اسماي الهي و تاثير آن پرسش هاي دارند.
استاد علامه حسن زاده آملي حكايت مي كرد كه در روزهاي آغاز انقلاب اسلامي كه گروه هاي مختلفي فكر ي و مكتبي در ايران هر كسي انديشه و تفكري را تبليغ و از آن دفاع مي كرد، روزي در مجلس عقدي نشسته بود كه فردي تحصيل كرده دانشگاهي نيز در آن مجلس حضور داشت. سخن از عقد و خواندن صيغه آن پيش آمد. آن شخص دانشگاهي كه آدمي متشخص بود در جلسه گفت كه اين ها همه حرف است و اين كار اگر سنت و آداب و رسوم اجتماعي نبود مي بايست جمع شود؛ زيرا صيغه و كلمات اثري ندارد و چيزي جز باد هوا نيست.
استاد مي فرمود من اين صحبت ها را گوش مي دادم تا اين كه مدتي گذشت و عقدي خوانده شد و هر كسي مشغول كاري شد. ناگهان به دانشگاهي رو كرده و او را به جملات و كلماتي سرزنش كردم به طوري كه همه مي شنيدند. دانشگاهي كه به نظر مي رسد پيرو مكتب كمونيست بود هنگامي كه در جمع خود را مورد سرزنش و نكوهش ديد خجالت زده و شرمگين شد و رنگ از چهره اش پريد و هاج و واج مانده بوده كه چرا و به چه دليلي سرزنش مي شود؟
استاد مي فرمود: رو به او كردم و گفتم : چرا رنگ از چهره ات پريده است ؟ چه اتفاقي افتاده كه اين گونه متغير شده ايد؟ كاري كه نشد ؟ تنها باد هوا بود ؟ باد هوا چه تاثيري دارد كه شما را اين گونه متغير كرده است؟


دانشگاهي سكوت كرد و دم بر نياورد و فهميد كه براي هر چيزي در كائنات اثر و تاثيري است و اين گونه نيست كه كلمات در هستي هيچ تاثير نگذارند و جهان تكوين از جهان كلمات و يا امور غير تكويني تاثير نپذيرد.
 
سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:53 :: نويسنده : مشکات ولایت

 

قيامت را پس از بعد زمانى

 

چه پندارى كه خود اينك در آنى

نه عدم موجود مى گردد، و نه وجودى معدوم ، و نه وجودى از عدم پديد آيد و نه عدم از وجود. وجود را از ايجاد تميز ده تا در ايجاد حق موجودات را از عدم درست ادراك كنى .
قيامت با تو است نه در اخر طولى زمانى (ان مع الدنيا آخره ) پس به كارى مشغول باش كه تو را بكار آيد.
براى نفس پنج ساعت است و ساعت نفس قيامت اوست و در حديثى آمده كه (من مات فقد قامت قيامته ) و در حديث ديگر آمده كه (موتوا قبل ان تموتوا) كه براى سالكان متوجه به حق قبل از موت طبيعى محقق مى شود و اين موت همان اعراض از دنيا، و امتناع از مقتضيات نفس و لذات آن ، و عدم اتباع هوى است و لذا براى سالك حقايقى كشف مى شود كه براى ميت مكشوف است .
مردم در تحت زمان و مكان ابن الوقت و ابن الحال اند ولى كسانى كه بر زمان و مكان احاطه يافتند اب الوقت و اب الحال اند كه (طى ) در حق آنان صادق است كه (يوم نطوى السماء كطى السجل ).
ابن الوقت در بند وقت است كه وقت را محكم مى گيرد كه مبادا از دست برود و كار عبادت و رياضتش را موقوف بر وقت ديگر نمى گذارد و چون وقت بر او غلبه دارد ابن الوقتش نامند تا كامل گردد و اب الوقت گردد.
تبصره : قيامت كبراى مرتكز در اذهان به اينكه در آخر طول زمانى قيام مى كند كه از ظواهر آيات و روايات نيز استفاده مى شود مبتنى بر ادوار و اكوار، يا بر رتق و وفتق (معدل و منطقه ) است .
بدان بعضى از كلمات قائلين به اكوار و ادوار دلالت مى كند بر اينكه قيام قيامت در هر دوره اى پايان همان دوره است .
و بعضى نيز فرموده اند: قيام قيامت پايان انقضاء مدت دوره فلك ثوابت يعنى (25200) سال شمسى است .
حضرت مولى در عيون فرموده اند: بعيد نيست كه نظر اينان به همان رتق و فتق بين دو دائره عظيمه معدل و منطقه البروج باشد؛ چون كه ميلى كلى در هر سال شمسى به مقدار نصف ثانيه فلكى رو به تناقض است و در اين دوره منطقه با معدل بعد از 18600 سال شمسى (تقريبا) بر هم منطبق مى شوند سپس از هم ميل پيدا مى كنند.
در رساله گرانسنگ رتق و فتق با بيان رتق و فتق معدل و منطقه به عنوان تفسير كريمه قرآن (او لم ير الذين كفروا ان السموات و الارض كانتا رتقا هما) (انبيا / 23) و نتائج چهارده گانه مترتب بر آن فرموده اند.
1-
نتيجه نخست اين كه ، وقتى كه دائره شمسيه در سطح دايره استوارى سماوى قرار گرفته است و با او متحد شده است آب همه جاى كره را فرا مى گيرد و روزگار اين دوره آدميان بسر مى آيد و پايان مى يابد و دوباره دائره شمسيه از دايره استواى سماوى انفتاح مى يابد...
آنچه كه مردم به عنوان قيامت در انتظار بعد زمانى آن بسر مى برند از همين انطباق دو عظيمهن و انقضاى دوره آن است .
طبيعى است كه هر رشته علمى به دست نپخته هاى در آن فن و رشته دچار وقايعى ناگوار مى شود و در طول تاريخ معارف حقه الهيه از اين اصل مستنثنى نبود و دائما در هر عصرى اوحدى از علماء كه جامع علوم و فنون معارف اسلامى بوده اند و آنان را با قرآن سر و سرى بود از طلعت دل آراى قرآن بهره مند بودند و هستند.
وقتى جناب علامه جليل القدر حضرت آقا محمد حسن الهى طباطبايى را با جناب ارسطو مكاشفه اى بود و با او صحبت داشت و از او پرسيد كه از زمان خودتان به ما چيزى بفرماييد، ارسطو به ايشان فرمود: شما باز در زمانى هستيد كه حرف خداوند را با صداى رسا و بلند مى گوييد و لا اله الا اللّه الا الله را بر زبان بصورت عموم مى رانيد ولى ما در زمانى بوده ايم كه كلمه توحيد را مى بايست بصورت پوشيده و پنهان بر زبان جارى كنيم و به يكديگر القاء نماييم .

قيامت چون كه در تو گشت قائم

 

بود اين نامه در دست تو دائم

اگر كسى به (من كيستم ) خود بپردازد و خروج از عادت بر او ظاهر شود به قيامت خويش مى رسد و دائم به نامه و منشور الهى مترنم و در مقام كن قرار دارد كه مهمان سفره منشئات نفس ناطقه خود است .

بيا با ياد او مى باش دمساز

 

بيا خود را براى او بپرداز

 

گرت حفظ ادب باشد مع الله

 

شوى از سر سر خويش آگاه

 

بر آن مى باش تا با او زنى دم

 

چه مى گويى سخن از بيش و از كم

 

لبانت را گشا تنها به يادش

 

هر آنچه جز به يادش ده به يادش

 

برون آيكسر از وسواس و پندار

 

كه تا بينى حقيقت را پديدار

 

چو رستى از مناهى و ملاهى

 

بتابد در تو انوار الهى

خودش فرمود: (انا جليس من ذكرنى ) و كدام منزلت است كه ارفع و اشمخ از منزلت همنشينى با او است .
و آن نيكبختى كه در ورطه من كيستم افتاد بهدنبال درمان دردش مى رود.

در آن حد سزاوار مقامت

 

رساند حق تعالى هم سلامت

اكثرى به انتظار آنند كه با موت طبيعى بميرند تا فرشته در آن قيامت و بهشت به آنان نامه رساند و از طرف حق سلام دريافت كنند ولى آنكه قيامتش همين الان قيام كرده است به وعده فرداى زاهد دلخوش نيست و اينك به سلام الهى مترنم است .
حضرت مولى خاطره اى را از دوران تحصيل شان در تهران نقل فرموده اند كه يكى از دوستان درسى جناب علامه شعرانى رحمة الله عليه شبى در منزلش روضه خوانى داشت و از جناب آقاى شعرانى و از من دعوت به عمل آورد و من بر اثر درس و بحث نتوانستم در آن مجلس شب شركت نمايم و فرداى آن روز در درس كه حاضر شدم ، جناب استاد علمه شعرانى فرمود: ديشب جاى تان خالى بود، در جلسه ديشب آقاى منبر رفت و بحث از معراج را بميان آورد و مردم كسبه بازار و كوچه كه با معراج كارى نداشتند او تنها حرفى كه داشت با من داشت و بالاخره بحث را كشاند به اينجا كه پيامبر بر رفرف و براق سوار شد و با يك آب و تاب و شد و مد خاصى مى گفت كه حالا كى گفته كه پيامبر بطور مستقيم بالا رفته است تا سوال شود كه آسمان چگونه خرق شد و التيام پيدا كرد بعد با لحنى خاص گفت : نه خير آقا اينطور نبود و سپس به حل مشكل معراج پرداخت كه بدين صورت بود كه بر براق سوار شد و رفته تا مرز بين زمين و آسمان و از آن پشت به صورت اوريبى به بالاى بام آسمان رفته و اشكال خرق و التيام هم پيشنمى آيد زيرا چرا بام را بشكافد و بالا رود خوب از آن طرف به معراج رفته است ...
نمى دانم بر جناب آقاى شعرانى در آن مجلس چه گذشت و اگر ايشان تشريف نداشت و ديگرى برايمان نقل مى كرد انسان خيال مى كرد كه شوخى اش گرفته و افسانه مى سرايد...
افسانه سرايان در مورد معراج كه سرگذشت همه انسانها در آن به جناب خاتم صلى اللّه عليه و آله نشان داده شد چه داستانهايى بافته و نيز قيامت را به چه قصه هاى نقل كرده اند كه اينها نيست مگر به دورى از در خانه ولايت اولياى حق  

 (اعاذنا الله من شرور انفسنا و من سيئات اعمالنا)

صفحه قبل 1 ... 13 14 15 16 17 ... 18 صفحه بعد
پيوندها
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان راه سعادت و آدرس meshkat-velayat.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 37
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 220
بازدید ماه : 220
بازدید کل : 63442
تعداد مطالب : 36
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1