راه سعادت .مشکات ولایت.
عقل فطرت . تجلی اعظم
درباره وبلاگ


به وبلاگ مــــــــــــــــــــــــــــشکات ولایت خوش آمدید.کلمه به کلمه. در هزار یک کلمه همراه بامشکات ولایت.عقل فطرت . راه سعادت.دین زندگی.درمحضر علامه ذالفنون حسن حسن زاده آملی.وحضرت استاد صمدی.سیر سلوک. عرفانی فلسفی.Kalame be kalame dar hezaro yek kalame ba meshkateh velayat Aghlo fetrat. Babe velayat. noor hekmat. seiro soolook dar mahzar allame Hassan zade amoli
نويسندگان
سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 22:26 :: نويسنده : مشکات ولایت

 

(بسم الله الر حمن الر حیم)
در بحث قیافه شناسی
در علم قیافه فلاسفه ارجمند وحکمای دانشمند جوارح انسان را برای در یافت کردن اخلاق حسنه وصفات سیئه مقرر کردن وتجربه نمودن که هر عضو از اعضاء بدن وظاهر انسانی دلیل است بر صفات بطون ومعانی سعادت و صداقت این علم مطابق حدیث است
( کل تویل احمق وکل قصیر فتنه) نقل است مردی درروشن چراغ مطالعه می کرد.ودر کتاب مطالع خواندسر کوچک وریش دراز نشانه حماقت است.چون ریش خودرا دید خیلی زیاد است واز اندازه بیرون است فورا چراغ را پیش کشید ویک قبضه دست از ریش خو گرفته وبه چراغ که خیلی زیادی اصلاح شده باقی یک قبضه از ریش بماند 
به این خیال این کار کردچون شعله گرفت تمام ریشش سوخت لهذامرتکب شدن به این امر دلیل حماقت اوبود.
  ای کرذه به محنت بجهان کسب علوم                    معلوم ضمیر تو علوم  مکتوم
1- علامت سر:سربزرگ دلیل برعقل و شخاوت است.وخردی آن وگوچکی وناهنواری سر نشان حماقت وجهالت است.
2-علامت پیشانی:ناسیه پنهان بی شکن نشانه بد نفسی تکبر وگذاف است و(ناصیه متوسط باشکن نشانه صدق و محبت ومدبر است وناصیه تنگ دلیل نادانی  وجبن  عسرت وافلاس است. وشکن پهن وشفتین وناصیه بلنددلیل غصه وغم ناکی است وبعضی گفتند.خطوط شکن دلیل است  بر زیادی عمریعنی یک خط جبین ده سال ودو خط نشانه بیست سال است وهاگذا قیاص کن.
3علامت موزه :
موزه بسیار بزرگ ودراز وکشیده وپر مو نشانه زشتی وتند خویی وغرو وجهالت وغیره استوکن جانن را دلیل الفت ومهربانیومردان را الفت به سوی مردان است .موزه متوسط سیاه نشانه فهم ودیانت وسخاوت ولطافت ومزاج وسر ابرو باریک ازطرف بینی شد نشانی نزاع وفتنه انگیزی است. وابروی بلند نشان ابلهی غرور است.
4-چشم سیا وبزرگ دلیل بر سستی وگاهلی است وچشم خردوگوچک دلیل سبک ساری وهم کم فهمی است وچشم متوسط نشانه وفا وحیاءومایل به جانب اندرون نشانه تکبر وبدی وخیانت بلند شده از روی نشانی بی حیای ورنج است.
وزود زود چشم زدن لیلی مکر وحیله ودزدیست وسرخی زیاد بی درد کثرت عمر وشجاعت است وچشم ارزق بدترین چشمهاست دلیل بخل وبی حیائی وبی همتی است.موی چشم ارزق موی میگون رنگ زرد این چنین کس باکس نیکی نکرد.وچشم سبزوخردولرزان دلیل برمکروحیله وشهوت بسیاراست وگول نشان نحوست است ومائل به درازی نشان نیکبختی یا مبارکی است ودرازنسان اخلاق جمیله است .5-علامت گوش گوش بزرگ نشانه خوبی وقوت گوش بزرگ نشانه خوبی وقوت حافظه وطول عمروتندخوئی دربعضی اوقات است وگوش خرد نشان جهالت ونادانی است ومتوسط نشان عقل دانائی ونیک بختی است گوش پورگوشت دلیل دولت است.6-علامت بینی بینی باریک سبکی عقل است وپهن وفراخی سوراخ دلیل غلبه شهوت وغضبناک است بطرف چپ خمیده نشان نفاق اوشرارت است وبزرگ ودرازونوک خمیده مانند نوک طوطی دلیل دولت وگشادگی رزق است ومتوسط دربلندی وپستی وفراخی وتنگی دلیل صحت حواس باطن است کمی پست نشانی افلاس است.7-علامت لبهادرازلب نشانه حماقت وغلظت طبیعت وکینه ورزیست ولب باریک نشانی فهم لطافت مزاج وسرخی لب نشان نیک بختی وخوش اصلی است سبزی وسیاهی لبها دلیل بر بدنفسی وبداصلی است وسفیدی لبهادلیل مرض است.8-علامت دهان گشاده دهن دلیل برشجاعت ودهن تنگ دلیل هراس است فراخی دهان برای زنان نشانی کثرت خواهش مباشرت است.9-علامت دندانها دندان بزرگ وکنجان دلیل شرارت وخوردومتفرق دلیل صحت بدن است ودندان کج وناهمواردلیل مکروحیله وخیانت ومتفرق ناهموارومتوسط دربزرگی وکوچکی نشان نیک بختی وامانت وعدالت است وتعداد30تا32نشانی دولت وفراخی روزی وکمتراز30دلیل برافلاس است .
10-علامت کام وزبان .
کام وزبان سرخ دلیل برنیک بختی وسیاه زردنشانی نحوست است وزشتی وبدخوئی است.11-علامت زنخ زنخ اندک باریک مبارک خوبی است وزنخ پرگوشت دلیل جهالت وتکبر وفخراست وزنخ متوسط دلیل عشق وهنر است.12-علامت گردن گردن کوتاه نشانی مکروخیانت وگردن درازوبلنددلیل جبن وحماقت است وخطوطی که میان گردن باشددلیل درازی عمروهنرمندی است سه خط نشانی دولت است..
13-علامات چهره
چهره فربه دلیل کاهلی وجهل ونسیان وسختی مزاجی وخشک وکم گوشت نشانی خباثت باطن است ومتوسط دلیل نیکو خوئی وزردی رنگ چهره نشانی بدی مرض باطن است.
14-علامات ریش
ریش کوسه دلیل بزرگی برزیرکی ودانائی است وگول نشانی وقاروتمکینی ودرازی نشانی حماقت وپرموئی بلادت وعبادت است.
15-علامات کتف
لاغری کتفین دلیل بدسیرتی وپرموئی نشانه بی دولیت است وصاف ومتوسط دلیل عقل ودولتمندی وسعادت ولطف فراخی.
16-علامات بغل وبازو
بازوی درازبغل پرگوشت نشانی نیک بختی وفراخی روزق وبازوی خوردوبغل خشک نشانی بیدولتی است.
17-علامت سینه
سینه گشاده وپرگوشت نشانه نیک بختی وسینه تنگ وصاف علامت نحوست وبدبختی است.
18-علامات پستان
هردوپستان فربه دلیل دولت است واولاداست وهردوبخلاف نشان نحوست وبدبختی است وجهل است.
19-علامت شکم
شکم بزرگ نشان حماقت ومیانه نشان عمده گی عقل وتیزی هوش است وکسی راکه برشکم اودویکخط باشدموت اوازتیغ میباشدودوخط نشانی مابین صحبت زنان خوش ماندن است وسه خط نشان عقل وهوش است وصاحب چهاریاپنج خطوط ذواقبال میباشدوناف بزرگ وگول نشان دولت است وسخاوت است.
20-علامت پشت
پشت پهندلیل برقوت وغضب وتکبروپشت کج نشانه بداخلاقی وپشت درازدلیل نحواست پشت متوسط دلیل سعادت است.
21-علامت رنگ
رنگ سرخ آتشین دلیل زودرنجی است ودرکارکردن است رنگ سبزدلیل بدی باطن رنگ سرخ وسفید دلیل اخلاق مبارک رنگ سرخ مایل به سیاهی دلیل بربداخلاقی است گندم گون دلیل براخلاق حسنه وعقل ودانائی وادراک ونیکبختی است.
22-علامت نرمی بدن
نرمی بدن نشان قوت فهم ولطافت طبیعت وسختی بدن دلیل برقوت بدن وبزرگی طبیعت ووسعت فهم وپوست نرم باریک نشانی مبارکی ونیکی است.
23-علامت بوی
موی سخت دلیل شجاعت واستقلال وموی بسیارنرم دلیل ترسیدن است وکثرت موی برسینه دلیل اجتماعی بودن است وکمی موی دلیلی لطافت ودانائی است وموی بیرنگ دلیل برحماقت وموی میگون دلیل شجاعت ومتوسط بسیاهی وسختی ونرمی موی دلیلی عقل واعتدال کسی که یک موئی از یک مسام زائد دلیل دولت است واگردوزائددلیل هنرمندی است سه دلیل دوعبادت گشتن وچهارنشانی افلاس وفرومایگی است.
24-علامت آواز
آوازبلندوبزگ دلیل برجهالتی ونرم وباریک ودلیل اخلاق نیک وآواز غشه دلیل برتکبروغروراست وآوازناخوش دلیل حماقت وبداصل وسخن آهسته سخن تیزگفتن دلیل بربدخلقی است وسخن درحالت دست زدن گفتن دلیل دانائی است.
25-علامات خنده
خنده به قهقه ودلیل برسفاهت وبیحیائی است وتبسم دلیل حیاء ووقاروتمکین وخوش اخلاقی است.
26-علامات قد
قدطویل دلیل برحماقت وقدقصیر(کوتاه)دلیل برفتنه انگیزی است وقددوتادلیل برکینه وعداوت قدمیانه دلیل حکمت ودانائی است وحکماگفته اندکه قداحسن آن است که به حساب انگشتان یکصدوبیست باشدوازاین مقداربرقدی کم وبینش باشدنهایت بداست.
27-علامات رفتار
کسی دررفتن او کجی باشددلیل است بربدگوینده بزرگان باشدوآنکه درراه رفتن سرین راحرکت دهددلیل بیماری آتیه است وتیزوتندرفتن دلیل قهروغضب وجهالت است وبآهستگی راه رفتن دلیل غمناکی است ورفتارمتوسط تیزونرمی دلیل ظاهری وباطنی است وبوقت رفتن پارابرزمین بازورزدن دلیلی نشانی بدبختی است وقد دراز دلیل جهالت وحماقت وحماقت است.
28-علامات کف دست
کف دست پرگوشت دولت وخوبی وپاکیزگی طبیعت وزردی کف دست دلیل فسق وفجوراست وسفیدوسیاه دلیل بربدبختی است وخطوط اکثرواندک برهردوکف دست زبونندوبدرجه اوسط دلیل سعادت مندی است.
29-علامات انگشتان
انگشتان درازدلیل طول عمراست وباریک ونرم ودلیل نیک بختی است وفربه سخت وکج دلیل بدبختی است ودروقت پیوست کردن انگشتان سوراخ ظاهرگرددبی دولتی است وچون سوراخ ظاهرنگردددلیل دولت است.
30-علامات ناخن
ناخنهای سرخ رنگ دلیل علم وعقل ودانائی وفراخ دستی وزردوسیاه دلیل پریشانی وافلاس وبدبختی است.
31-علامات ذکرن
شان ذکرکج فسق وفجوراست وراست دلیل صلاح وراستی داکثرعروق که برذکر ظاهرباشددلیل برعسرت افلاس است.
32-علامات خصیصه
خصیصه یک بزرگ ویک خوردغلبه شهوت والفت جمله زنان واگرخصیصه راست خورد باشددلیل است نطفه اودختران است واگرچپ خوردباشدپسران باشدوبعضی گفته اندکه دراول دلیل ودراخیرفسق وفجورباشد.
33-علامات ساق وران
فربهی رادلیل عیش همراه زنان است وشدت ران یاقلت موی دلیل دولتمندی وموی درازبر ساق دلیل برتنگدستی ومحروم ماندن از سواری وساق درازدلیل تکبرودشمنی است وبسیارخورددلیل افلاس ومتوسط دردرازی وکوتاهی سطری وباریکی ودلیل شجاعت وسخاوت نیک بختی است.
34-علامات کعب
کعبین پرگوشت دلیل آسودگی واگربرکعبین موئهاباشددلیل قلت اولاداست ویک کعب خوردویک بزرگ دلیل اکثرمسجون گشتن است ویکی خورددیگری گول نشانی دولت است ویک بلندویک کج دلیل غمناکی وافلاس است.
35-علامت پاشنه ها
پاشنه خوردوملایم دلیل توانگری وبزرگ وکج دلیل سختی وپاشنه پرگوشت ودروقت حرکت پنهان داشتن دلیل بردزدی اوست.
36-علامات پشت پا
پشت پای بلندوکمی مویهانشانه نیکی وسعادت ومبارکی است.
37-علامات کف پا
کف پای زردوسیاه دلیل بر قلت اولادوفسق وفجوراست وکف پای خالی از خط دلیل بر محرومی از سواری اوست وکف پای سرخ دلیل عقل ودولت است ونشان بیرق وناقوس درکف پادلیل دولت ودبدبه است.
38-علامات اصابع الرجال
انگشتان پادرازوباریک دلیل تیزفهمی وکوتاه وسطری دلیل کم فهمی ونهایت متصل باهم دلیل نیکبختی وخوئی است وبه تفرق ودلیل برزبونیسست وسبابیه پاکه ازابهام درازباشدنشان نیک بختی که دراقبال باشدوزنان اکثرکندودرعقداوبمیرندواگرهمگی انگشتان پا خوردباشددلیل بربداصلی اوست واگرابهام بسیارعریض وبزرگ باشددربسیارشهرهاوفلک سیرکند.
39-علامات ناخنها
اگرناخنهای پازردوسیاه باشددلیلبیماری است وسرخ وصاف دلیل هنرودانائی عاقل رابایدکه درمردیکه علامات رویه بدزیادباشدوعلامات نیک کمتریاشدبرخصایص اوکندومردی که علامات حسنه زیادباشدوعلامات بدکم باشدپس اعتباربردلالت ریش اوکندواگرهردوبرابرباشدپس اینچنین مردی بسیاراوقات معتدالاحوال میباشد والله اعلم بالصواب.

سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 22:23 :: نويسنده : مشکات ولایت

 

بسم الله الرحمن الرحیم
تاثير كلمات در تكوين
برخي بر اين باورند كه كلمات كه از اموري غير تكويني است تاثيري در امور تكويني به جا نمي گذارد.
به اين معنا كه نمي توان براي كلماتي كه به قول برخي باد هواست تاثير در امور مادي و خارجي قايل شد و اين كه گفته مي شود كه هر كلمه اي مي تواند در چيزهاي مادي چون درخت و سنگ تاثير گذار باشد امري موهوم و خرافي است.
هر چند كه تحقيقات و پژوهش هاي ميداني تاثيرات كلمات را بر گياهان و جانوران به اثبات رسانده و دانسته شده است كه چگونه رشد بوته و گياهي با كلمات و يا انرژي كه از شخص ساطع مي شود كم و يا زياد مي شود و اين كه كلمات عاشقانه و محبت آميز و يا تندخويي و خشونت مي تواند در رشد گياهان و يا تغيير رفتاري جانوران موثر باشد.
اما در گذشته و حتي در حال حاضر برخي هنوز منكر كلمات و واژگان در حوزه امور تكويني و خارجي هستند. از جمله بسياري از افراد در باره خواندن صيغه عقد و كلمات آن پرسش هاي مطرح مي سازند و يا در باره تكرار برخي از اسماي الهي و تاثير آن پرسش هاي دارند.
استاد علامه حسن زاده آملي حكايت مي كرد كه در روزهاي آغاز انقلاب اسلامي كه گروه هاي مختلفي فكر ي و مكتبي در ايران هر كسي انديشه و تفكري را تبليغ و از آن دفاع مي كرد، روزي در مجلس عقدي نشسته بود كه فردي تحصيل كرده دانشگاهي نيز در آن مجلس حضور داشت. سخن از عقد و خواندن صيغه آن پيش آمد. آن شخص دانشگاهي كه آدمي متشخص بود در جلسه گفت كه اين ها همه حرف است و اين كار اگر سنت و آداب و رسوم اجتماعي نبود مي بايست جمع شود؛ زيرا صيغه و كلمات اثري ندارد و چيزي جز باد هوا نيست.
استاد مي فرمود من اين صحبت ها را گوش مي دادم تا اين كه مدتي گذشت و عقدي خوانده شد و هر كسي مشغول كاري شد. ناگهان به دانشگاهي رو كرده و او را به جملات و كلماتي سرزنش كردم به طوري كه همه مي شنيدند. دانشگاهي كه به نظر مي رسد پيرو مكتب كمونيست بود هنگامي كه در جمع خود را مورد سرزنش و نكوهش ديد خجالت زده و شرمگين شد و رنگ از چهره اش پريد و هاج و واج مانده بوده كه چرا و به چه دليلي سرزنش مي شود؟
استاد مي فرمود: رو به او كردم و گفتم : چرا رنگ از چهره ات پريده است ؟ چه اتفاقي افتاده كه اين گونه متغير شده ايد؟ كاري كه نشد ؟ تنها باد هوا بود ؟ باد هوا چه تاثيري دارد كه شما را اين گونه متغير كرده است؟


دانشگاهي سكوت كرد و دم بر نياورد و فهميد كه براي هر چيزي در كائنات اثر و تاثيري است و اين گونه نيست كه كلمات در هستي هيچ تاثير نگذارند و جهان تكوين از جهان كلمات و يا امور غير تكويني تاثير نپذيرد.
 
سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:53 :: نويسنده : مشکات ولایت

 

قيامت را پس از بعد زمانى

 

چه پندارى كه خود اينك در آنى

نه عدم موجود مى گردد، و نه وجودى معدوم ، و نه وجودى از عدم پديد آيد و نه عدم از وجود. وجود را از ايجاد تميز ده تا در ايجاد حق موجودات را از عدم درست ادراك كنى .
قيامت با تو است نه در اخر طولى زمانى (ان مع الدنيا آخره ) پس به كارى مشغول باش كه تو را بكار آيد.
براى نفس پنج ساعت است و ساعت نفس قيامت اوست و در حديثى آمده كه (من مات فقد قامت قيامته ) و در حديث ديگر آمده كه (موتوا قبل ان تموتوا) كه براى سالكان متوجه به حق قبل از موت طبيعى محقق مى شود و اين موت همان اعراض از دنيا، و امتناع از مقتضيات نفس و لذات آن ، و عدم اتباع هوى است و لذا براى سالك حقايقى كشف مى شود كه براى ميت مكشوف است .
مردم در تحت زمان و مكان ابن الوقت و ابن الحال اند ولى كسانى كه بر زمان و مكان احاطه يافتند اب الوقت و اب الحال اند كه (طى ) در حق آنان صادق است كه (يوم نطوى السماء كطى السجل ).
ابن الوقت در بند وقت است كه وقت را محكم مى گيرد كه مبادا از دست برود و كار عبادت و رياضتش را موقوف بر وقت ديگر نمى گذارد و چون وقت بر او غلبه دارد ابن الوقتش نامند تا كامل گردد و اب الوقت گردد.
تبصره : قيامت كبراى مرتكز در اذهان به اينكه در آخر طول زمانى قيام مى كند كه از ظواهر آيات و روايات نيز استفاده مى شود مبتنى بر ادوار و اكوار، يا بر رتق و وفتق (معدل و منطقه ) است .
بدان بعضى از كلمات قائلين به اكوار و ادوار دلالت مى كند بر اينكه قيام قيامت در هر دوره اى پايان همان دوره است .
و بعضى نيز فرموده اند: قيام قيامت پايان انقضاء مدت دوره فلك ثوابت يعنى (25200) سال شمسى است .
حضرت مولى در عيون فرموده اند: بعيد نيست كه نظر اينان به همان رتق و فتق بين دو دائره عظيمه معدل و منطقه البروج باشد؛ چون كه ميلى كلى در هر سال شمسى به مقدار نصف ثانيه فلكى رو به تناقض است و در اين دوره منطقه با معدل بعد از 18600 سال شمسى (تقريبا) بر هم منطبق مى شوند سپس از هم ميل پيدا مى كنند.
در رساله گرانسنگ رتق و فتق با بيان رتق و فتق معدل و منطقه به عنوان تفسير كريمه قرآن (او لم ير الذين كفروا ان السموات و الارض كانتا رتقا هما) (انبيا / 23) و نتائج چهارده گانه مترتب بر آن فرموده اند.
1-
نتيجه نخست اين كه ، وقتى كه دائره شمسيه در سطح دايره استوارى سماوى قرار گرفته است و با او متحد شده است آب همه جاى كره را فرا مى گيرد و روزگار اين دوره آدميان بسر مى آيد و پايان مى يابد و دوباره دائره شمسيه از دايره استواى سماوى انفتاح مى يابد...
آنچه كه مردم به عنوان قيامت در انتظار بعد زمانى آن بسر مى برند از همين انطباق دو عظيمهن و انقضاى دوره آن است .
طبيعى است كه هر رشته علمى به دست نپخته هاى در آن فن و رشته دچار وقايعى ناگوار مى شود و در طول تاريخ معارف حقه الهيه از اين اصل مستنثنى نبود و دائما در هر عصرى اوحدى از علماء كه جامع علوم و فنون معارف اسلامى بوده اند و آنان را با قرآن سر و سرى بود از طلعت دل آراى قرآن بهره مند بودند و هستند.
وقتى جناب علامه جليل القدر حضرت آقا محمد حسن الهى طباطبايى را با جناب ارسطو مكاشفه اى بود و با او صحبت داشت و از او پرسيد كه از زمان خودتان به ما چيزى بفرماييد، ارسطو به ايشان فرمود: شما باز در زمانى هستيد كه حرف خداوند را با صداى رسا و بلند مى گوييد و لا اله الا اللّه الا الله را بر زبان بصورت عموم مى رانيد ولى ما در زمانى بوده ايم كه كلمه توحيد را مى بايست بصورت پوشيده و پنهان بر زبان جارى كنيم و به يكديگر القاء نماييم .

قيامت چون كه در تو گشت قائم

 

بود اين نامه در دست تو دائم

اگر كسى به (من كيستم ) خود بپردازد و خروج از عادت بر او ظاهر شود به قيامت خويش مى رسد و دائم به نامه و منشور الهى مترنم و در مقام كن قرار دارد كه مهمان سفره منشئات نفس ناطقه خود است .

بيا با ياد او مى باش دمساز

 

بيا خود را براى او بپرداز

 

گرت حفظ ادب باشد مع الله

 

شوى از سر سر خويش آگاه

 

بر آن مى باش تا با او زنى دم

 

چه مى گويى سخن از بيش و از كم

 

لبانت را گشا تنها به يادش

 

هر آنچه جز به يادش ده به يادش

 

برون آيكسر از وسواس و پندار

 

كه تا بينى حقيقت را پديدار

 

چو رستى از مناهى و ملاهى

 

بتابد در تو انوار الهى

خودش فرمود: (انا جليس من ذكرنى ) و كدام منزلت است كه ارفع و اشمخ از منزلت همنشينى با او است .
و آن نيكبختى كه در ورطه من كيستم افتاد بهدنبال درمان دردش مى رود.

در آن حد سزاوار مقامت

 

رساند حق تعالى هم سلامت

اكثرى به انتظار آنند كه با موت طبيعى بميرند تا فرشته در آن قيامت و بهشت به آنان نامه رساند و از طرف حق سلام دريافت كنند ولى آنكه قيامتش همين الان قيام كرده است به وعده فرداى زاهد دلخوش نيست و اينك به سلام الهى مترنم است .
حضرت مولى خاطره اى را از دوران تحصيل شان در تهران نقل فرموده اند كه يكى از دوستان درسى جناب علامه شعرانى رحمة الله عليه شبى در منزلش روضه خوانى داشت و از جناب آقاى شعرانى و از من دعوت به عمل آورد و من بر اثر درس و بحث نتوانستم در آن مجلس شب شركت نمايم و فرداى آن روز در درس كه حاضر شدم ، جناب استاد علمه شعرانى فرمود: ديشب جاى تان خالى بود، در جلسه ديشب آقاى منبر رفت و بحث از معراج را بميان آورد و مردم كسبه بازار و كوچه كه با معراج كارى نداشتند او تنها حرفى كه داشت با من داشت و بالاخره بحث را كشاند به اينجا كه پيامبر بر رفرف و براق سوار شد و با يك آب و تاب و شد و مد خاصى مى گفت كه حالا كى گفته كه پيامبر بطور مستقيم بالا رفته است تا سوال شود كه آسمان چگونه خرق شد و التيام پيدا كرد بعد با لحنى خاص گفت : نه خير آقا اينطور نبود و سپس به حل مشكل معراج پرداخت كه بدين صورت بود كه بر براق سوار شد و رفته تا مرز بين زمين و آسمان و از آن پشت به صورت اوريبى به بالاى بام آسمان رفته و اشكال خرق و التيام هم پيشنمى آيد زيرا چرا بام را بشكافد و بالا رود خوب از آن طرف به معراج رفته است ...
نمى دانم بر جناب آقاى شعرانى در آن مجلس چه گذشت و اگر ايشان تشريف نداشت و ديگرى برايمان نقل مى كرد انسان خيال مى كرد كه شوخى اش گرفته و افسانه مى سرايد...
افسانه سرايان در مورد معراج كه سرگذشت همه انسانها در آن به جناب خاتم صلى اللّه عليه و آله نشان داده شد چه داستانهايى بافته و نيز قيامت را به چه قصه هاى نقل كرده اند كه اينها نيست مگر به دورى از در خانه ولايت اولياى حق  

 (اعاذنا الله من شرور انفسنا و من سيئات اعمالنا)

پيوندها
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان راه سعادت و آدرس meshkat-velayat.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 55
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 238
بازدید ماه : 238
بازدید کل : 63460
تعداد مطالب : 36
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1